قرار

 نیامدنت نبود که ناراحتم میکرد ... من از ندیدنت دلگیر بودم .

 

دعای خیر

 موقع خداحافظی مادر بزرگ همیشه می گوید : « به سلامت ... ان شاءالله توی راه پول پیدا کنی ! » و من همیشه از تجسم کیفی با چند میلیون تومان پول که جلوی پایم افتاده باشد وحشت میکنم . هیچ وقت نمی توانم  توجیه مادر بزرگ را بپذیرم که این پول حتما مال من است که خدا آن را سر راه من گذاشته . می دانم زمانی که این اتفاق بیفتد آغاز کابوسی است ناخوشایند از گشتن به دنبال صاحب پول ... و وای از آن روزی که صاحبش پیدا نشود .